یکشنبه، خرداد ۱۸، ۱۳۹۳

تحقیق دانشجویی در تهران

این بار وقتی به ایستگاه متروی صادقیه تهران رسیدم موقع خروج از ایستگاه نوشته ای توجه مرا به خود جلب کرد. روی ویترین مغازه ای در داخل محوطه مترو، بزرگ نوشته شده بود "تحقیق دانشجویی"
در این رابطه دانشجویان عزیز علاقه مند می توانند با دادن پول تحقیق مورد علاقه خود را دریافت کنند.


دوشنبه، فروردین ۲۵، ۱۳۹۳

فیزیک جو در شعر پارسی

ابوالقاسم حسن بن احمد عنصری بلخی شاعر پارسی گوی، نام آور به عنصری بلخی در سال ٣۵٠ ھجری قمری در بلخ زاده شد. این شاعر هم دوره با سلطان محمود غزنوی بود. وی به عنصری بلخی توجه بسیار نشان داد و به او عنوان ملک الشعرا داد. عنصری در سال ۴٣١ ھجری قمری درگذشت.
این شعر از عنصری بلخی دست مایه ی زیبایی از فیزیک جو داشت، تشکیل ترمال ها و جریان همرفتی به سمت بالا. گفتم اینجا بیارمش:
بيابان از آن آب دریا شود      که ابر از بخارش به بالا شود

سه‌شنبه، فروردین ۰۵، ۱۳۹۳

نافرهنگ متلک پرانی در فرهنگ ما

این نوشته تنها بیان کننده ی دیدگاه نویسنده است!

تا بحال کسی بهتون متلک گفته؟ خودتون چی، به کسی گفتین؟


داشتم به پدیده "متلک پرانی" در بین ما فکر می کردم. شاید بشود واژه "tease" را برایش آورد. "متلک پرانی" در اصطلاح به عملی گفته می شود که در آن شخص "الف" با استفاده از کلمات خاص و جملات خاصتر سعی در نیش زدن طرف مقابل (شخص "ب") را دارد تا از این راه منظور خود را که به طور مستقیم قادر به گفتن آن نیست بصورت غیر مستقیم به فرد مخاطب برساند. احتمالا بعد از انجام این عمل نه تنها از نظر درونی احساس شادی کرده و بلکه سعی کرده برتری نسبی خود را در حاضر جواب بودن نشان دهد. براستی چرا چنین کنشهایی از ما سر می زند؟ این کنشها گهگاه می تواند اثرات تخریبی قابل توجهی در فرد مخاطب داشته باشد، و اگر شکل معنادار به خود بگیرد (یعنی اینکه به صورت سیستماتیک تکرار شود) چه بسا می تواند مدتها ذهنش را بصورت جدی مشغول کند. در اکثر مواقع طرفهای درگیر در این مسئله دائما جری تر می شوند تا جواب همدیگر را با نیش و کنایه ی بیشتر بدهند (چیزی که من بسیار دیدم). چون ظرفیت طرفین درگیر با هم یکی نیست در نهایت با دلخوری و احساس سرخوردگی یکی از طرفین، این کنش و واکنش (کل انداختن) خاتمه می یابد. کمی به فرآیند زیر دقت کنید:
  1. شخض "الف" با گفتن تیکه ای یا متلکی شخص "ب" را دست انداخته و ذهنش را فعال می کند.
  2. شخض "ب" همان لحظه یا در اولین فرصت ممکن  (البته پس از کشمکش بسیار) سعی در جواب دادن به شخص "الف" می کند.
  3. شخص "الف" بعد از دریافت جواب شخص "ب" جری تر شده، اطمینان بیشتری از درستی کار خود پیدا کرده و سعی در تکرار آن ولی هوشمندانه تر از قبل می کند.
و این فرآیند مریض تا مدتی تکرار می شود، تا جایی که دلخوری و رنجش خاطر و یا عدم توانایی یکی از طرفین در نشان دادن واکنش مطلوب مانع از ادامه آن شود. در دور اول این فرآیند ذهن شخص "ب" توسط شخص "الف" فعال می شود (یا حتی آشوبی)، ولی شخص "ب" همچنان خودش را کنترل کرده و سعی در پیدا کرن جوابی مناسب و رواله کردن آن به شخص "الف" به شکلی خصمانه تر دارد. اینجا دقیقا نقطه شروع فرآیند "کل انداختن" است. شخص "ب" هیج جور حاضر نیست که ناراحتی خود را به گونه ای بهتر و حرفه ای تر به شخص "الف" نشان کند تا دست کم این فرآیند مریض در همان دور اول خاتمه یابد. هرچند شخص "الف" نیز به خوبی از ناراحتی شخص "ب" آگاه بوده و همین مسئله است که به او احساس شادی می دهد.
نتیجه: یکی از طرفین (نه لزوما شخص "الف") دلشاد و دیگری دلگیر از خسرانی که در طی این فرآیند بدو رفته است (ممکن است آنرا در چهره نشان ندهد). کنشها و واکنشهای این فرآیند در حقیقت نوعی بازخورد افزایشی (positive feedback) به هم دادن است. سیستمهای که دارای بازخورد افزایشی (مثبت) هستند سرنوشتی جز از کار افتادن و یا سوختن نخواهند داشت. شخص بازنده یا این موضوع و کل فرآیند مربوط به آن را فراموش می کند و یا اینکه مدتی آنرا بصورت نیمه فعال در دل خود نگه داشته تا در فرصتی مطلوب با امادگی بیشتر وارد عمل شود.
سئوالی که در این بین مطرح می شود این که چه عواملی باعث می شود تا شخص "الف" شروع کننده ی این فرآیند باشد و بعد شخص "ب" آنرا ادامه دهد. این عوامل هر چه باشد (فردی، اجتماعی، و فرهنگی) حتما ریشه در فرهنگ گذشته/جاری ما دارد. به نظر من چیزی که به طور مشترک در بین افراد درگیر (شخص "الف" و بعد شخص "ب") می توان یافت اینهاست:
  • نیاز به شوخی کردن در بین ما ایرانیها و در عین حال ندانستن حد شوخی،
  • عدم توانایی در بیان مسئله ای به شکل مستقیم،
  • برداشت بیش از حد ناصحیح از کنش ها و واکنش های اطرافیان،
  • علاقه درونی به نشان دادن خود به عنوان فردی باهوش، (معمولا در شخص "الف") تا از این طریق برتری خود را ثابت کند،
  • احساس کمبود شخصیت یا عدم اعتماد به نفس کافی در طرفین، اینکه هیچگاه در حاضرجواب بودن کم نمی آورد (اغلب در شخص "ب")،
  • انرژی اضافی مصرف نشده در شخص "الف" (به اصطلاح شارژ بودن، کوک بودن) که در یک لحظه بصورت گذرا در او پدیدار می شود (گهکاهی هم از سر بدذاتی).
آسیب شناسی مربوط به این فرآیند مریض به ما می گوید که تداوم این فرآیند چیزی جز به هدر دادن انرژی و قوای فکری طرفین و پایین آمدن راندمان افراد در انجام کارهایی که نیاز به تمرکز دارد نتیجه ی دیگری در پی نخواهد داشت. این فرآیند چیزی نیست که ما از آن به عنوان یک فرهنگ مدرن یاد کنیم و همیشه دوست داریم که آنرا داشته باشیم. نمونه های خیلی بزرگتر این مسئله را در بین طرفداران فوتبال و حتی خود بازیگران فوتبال دیده ایم.

اما راه حل چیست؟

این روزها در جامعه های مدرن فرهنگی بیشتر آدمها آنقدر وقت ندارند که ذهن خود را مشغول یک چنین دغدغه های خود ساخته ی بی نتیجه ای بکنند. در جوامع پیشرفته ی فرهنگی در صورت وقوع یک چنین کنشهایی از جانب شخص "الف"، شخص "ب" به شیوه ای کاملا حرفه ای ناراحتی خود را نشان می دهد تا از بروز واکنش زنجیره ای بیشتر جلوگیری شود، مثل خم ابرو، سکوت معنادار، و یا تذکر به شخص مورد نظر و یا نهایتا خاتمه دادن به رابطه موجود.

خب چرا ما نیز یک چنین رویه ای را در پیش نگیریم؟ اینکه اگر رفتاری و یا سخنی طعنه آمیز از سوی یکی از دوستان مان سر زد که باعث رنجش خاطر ما شد بهتر است از همان ابتدا خیلی مودبانه ناراحتی خود را به او نشان دهیم، در خود نریزیم و سعی نکنیم که "تلافی کنیم" و یا اینکه جوابش را مثل خودش یا حتی بدتر بدهیم. این شایسته نیست! چگونگی انجام این کار خودش یکجور مهارت است که نیاز به تمرین دارد. پیدا کردن چنین مهارتی پس از مدتی تصویر بهتر و دقیقتری از ما به اطرافیانمان خواهد داد. چرا که نه تنها از بوجود آمدن واکنشهای زنجیره ای  "کل انداختن" جلوگیری خواهد کرد بلکه شخص "الف" را متوجه نادرستی کار خود خواهد کرد. در این بین بالا بردن ظرفیت فردی یعنی اینکه از هر چیزی برداشت بدی نکردن کمک خوبی به درگیر نشدن در یک چنین فرآیند ها خواهد کرد.

فرهاد ویشکائی
25 مارس 2014
انسخده، هلند

پ. ن.: هم ارز فارسی positive feedback "بازخورد مثبت" است. در نوشته ی بالا برای بیان بهتر منظور، از هم ارز "بازخورد افزایشی" استفاده شد.

شنبه، اسفند ۱۷، ۱۳۹۲

8 مارس 18 اسفند روز زن گرامی باد


تاریخچه مختصر روز جهانی  زن

برگرفته از: http://www.farsi.se/gy_boken/1_3_kvinnodagen.htm

در يک چنين روزی  يعنی  روز ۸ مارس ۱۸۷۵  زنان كارگر كارخانجات نساجی در شهر نیویورك برای بهبود شرایط كارشان  و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد شان ، دست به تظاهرات زدند. این حركت به درگیری  قهر آمیز با  پلیس آمريکا  انجامید  و پلیس بطور وحشیانه به تطاهرات  حمله کرد  و آنرا سركوب نمود. عده ای  از زنان  تظاهر كننده  زخمی  و دستگیر شدند. اين مسئله باعث شد که  زنان کارگر ديگر هم  کم کم به حقوق انسانی خود آگاهی پيدا کنند .  و سعی کنند که راه  آنها  را ادامه بدهند . حركت اعتراضی هر سال به  حالت آشكار و یا مخفی در کارخانه های مختلف  ادامه پیدا کرد.  روز  ۸  مارس ۱۹۰۷ مجددا  زنان  نساج آمریكا  با خواست ۱۰ ساعت كار روزانه  دست  به  تظاهرات  می زنند  كه این بار هم  تظاهرات آنها با سركوب پلیس روبرو می گردد و به دستگیری بسیاری از زنان منجر می شود. در این تظاهرات عده ی زیادی از مردان كارگر و زنان طبقات دیگر جامعه  نیز شركت می كنند. در سال  ۱۹۰۸  حزب سوسیالیست آمریكا به تشكیل كمیته ملی زنان برای  كمپین  حق  رأی  زنان  در انتخابات اقدام می كند و در مارس همان سال كارگران زن بافنده سوزنی با خواست ممنوع  كردن  كار برای  كودكان و كسب حق رأی زنان درنیویورك تظاهرات می كنند.  رویدادهای ۸ مارس همان سال سبب گردید كه در سال بعد یعنی سال ۱۹۰۹ این روز بعنوان نخستین روز ملی زنان در آمریكا  تثبیت شود.
این روز كم كم به روز مخالفت زنان كارگر  با  دولت  و كارفرمایان سرمایه دار ،  برای بهبود شرایط كار و کسب  حقوق اجتماعی  برای كل زنان  در سراسر دنیای صنعتی ،  تبدیل می گردد.
در  کنگره ی   بین المللی سوسیالیستها  كه در  سال ۱۹۱۰ در كپنهاگ  دانمارك  برگزار گردید ،
" كلارا  زتكین "  زن سوسیالیست  از حزب سوسیال دموكرات آلمان ۸ مارس را بعنوان روز جهانی مبارزه زنان پیشنهاد می كند.  کنگره این پیشنهاد را تصویب میكند.   یك میلیون زن سوسیالیست و كارگر و دیگر اقشار اجتماعی همراه مردان  خواهان حقوق سیاسی ـ اجتماعی برابر برای همه زنان و مردان شدند . آنها  در ۸ مارس  سا ل ۱۹۱۱ در كشورهای آلمان ،  دانمارك ، سویس  و استرا لیا  تظاهراتی بر پا می کنند .  و با  جشن  و سخنرانی  ، خواهان  حق رأی ، حق كار و آموزش حرفه ای برای زنان شدند. در همین سال  در روسیه و چین هم  تظاهراتی به مناسبت ۸ مارس بر گزار شد   در مدتی كمتر از یك هفته از ۸ مارس  در آتش سوزی  " تریانكل"  در شهر نیویورك  به خاطر  نبود دستگاههای امنیتی  و  بدی  شرایط  كار، ۱۴۹ زن  كارگر جان باختند.  همين موضوع باعث شد که  تظاهرات ۸ مارس سال بعد  به طور وسیعی در سراسر دنیای  متمدن برگزار شود  و بدی شرايط کار، مورد اعتراض  قرار گيرد  و محكوم گردد.
با شروع  جنگ جهانی اول ، ميليونها مرد به جبهه ها گسيل شدند .  زنان سوسیالیست در این سالها تظاهرات ۸  مارس را بر علیه جنگ   و كشتار  و خرابی ناشی از آ ن برگزار کردند.
در ۸  مارس ۱۹۱۷ در روسیه زنان علیه افزایش قیمت ها، تعطیلی كارخانجات و اخراج  كارگران دست به تظاهرات زدند. این تظاهرات در رویداد انقلاب فوریه همان سال  در روسیه  تأثیر  زیادی داشت.
در سالهای بعد از جنگ جهانی دوم تا اوایل دهه ۶۰ روز جهانی زن  جلوه  چندانی  نداشت .  چون  زنان توانسته بودند  به  مقدار زيادی از خواستهای خود دست يابند.  با  رشد جنبش زنان در دهه ۶۰ این روز هم بار دیگر اهمیت یافت.  سال ۱۹۷۵ از طرف سازمان ملل متحد ، سال بین المللی  زنان اعلام  شد  و دو سال  بعدتر یعنی سال ۱۹۷۷ یونسكو ۸ مارس را  به عنوان  روز جهانی زن،  به رسمیت شناخت. از آن روز به بعد ، در چنين روزی مردان به زنان گل  يا هديه تقديم می کنند  و بدينوسيله از مبارزات انسانی  زنان  قدردانی می کنند.


انسخده، هلند 2014

چهارشنبه، آبان ۱۵، ۱۳۹۲

سه‌شنبه، شهریور ۱۲، ۱۳۹۲

آیا سزارین ظلم به نوزاد است...؟



منبع این خبر آفتاب نیوز است.
۱۳۹۲/۰۶/۱
آمار سزارین در ایران 25 درصد بالاتر از نرخ جهانی است
آفتاب: دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت اعلام کرد: زایمان امری است که معمولا با همکاری مادر و فرد کمک کننده زایمان به طور طبیعی انجام‌پذیر است ولی در موارد معدودی پزشک مجبور می‌شود زایمان را به طریق سزارین انجام دهد.

طبق گزارش WHO فقط 5 تا 15 درصد زایمانها منجر به سزارین می‌شود در حالی که براساس تحقیقات موجود، 4 / 40 درصد زایمانها در ایران به روش سزارین انجام می‌شود.

براساس این گزارش سزارین‌های غیرضروری، علاوه بر خطرات آن به عنوان یک عمل جراحی بزرگ برای مادر و نوزاد، باعث تحمیل هزینه‌های فراوان به خانواده و جامعه می‌شود. عفونت، خونریزی، عوارض بیهوشی، احتمال نیاز به تزریق خون و عوارض روانی از خطرات اثبات شده سزارین برای مادر است و در مورد نوزاد می‌توان به مشکلات تنفسی، تولد زودرس نوزاد اشاره کرد.

مادرانی که سزارین می‌شوند، نوزاد چندین ساعت از مادرش دور است و مادر در امر شیردهی و دادن آغوز به نوزادش با مشکل مواجه می‌شود.

قابل توجه است که مدت بستری شدن بعد از زایمان طبیعی بسیار کمتر از سزارین است و مادران می‌توانند زودتر به زندگی عادی و جمع خانواده بازگردند در حالی که سزارین ارتباط بین مادر و نوزاد، شیردهی و حضور در جمع خانوادگی را به تاخیر می‌اندازد.

براساس گزارش دفتر آموزش و ارتقای سلامت وزارت بهداشت، فراهم کردن امکانات انجام زایمان طبیعی بی‌درد با استفاده از روش‌های جدید می‌تواند به عنوان جایگزین مناسب سزارین، موجب کاهش این شاخص و منطقی شدن آن در کشور شود.

دوشنبه، شهریور ۱۱، ۱۳۹۲

The Road to World War III

I always wondering: What is real purpose of the USA to attack to Syria. How we should prevent of this devil attack? What should we do? 
The most effective action preventing this war needs to post, make movie and advertisement against the machine war of USA. No body believe that they look for peace, they are just looking for their own benefits, devil benefit, oil, money, war... 
Just take a look to Iraq and Afghanistan. How many days per month do you hear about bombing, suicide-attackers and fights in these countries. Many many terrible and horrible news, sometime daily-ish news...! The unstable situation in the region put a big question mark to the warmonger countries to think more and show clear evident.
It seems that the next victim is Syria. What is happening in there we really don't know...

Please see the movie below:



the youtube link is: http://youtu.be/HP7L8bw5QF4